شعر عاشقانه درباره مستی و دلبر
رها دارد شبی
اگر که مستی مرا رها دارد شبی
با جام دگر مست شوم یا نیست لبی
مستی ما بهر هر کوچه غم نوشت
از محض هر نگاهی یک خط نوشت
یک خط نگارم از دلبر و هرزه ی غم
ما را به مستی نشاند و او نیست برده ی غم
گر چه ما را نداد بوسه ی عشق
مستی همین غم باشد و سودای عشق
یک خط دگر نسیب جانم شد
جامم نوشت مستی از دگران تا ازل شد
این پیکره از بوی غم شیدا زده است
از هستی و نیستی یک خط نشان زده است
درباره این سایت