طواف نفس
نشان حق در عطر پیرهنم زمزمه تسبیح می کند
کور باشم نشناسم بوی پیرهنم راز خدا می دمد
سحر از نام او چشم ببیند و ناز آب زمزم می کشم
دین من دین خداست و سحرم آیین نمازش مِی دمم
حال و روزم به قِسم صلوات لبانم ذکر حق می رسد
کعبه ی من قلب من زان طواف دور قلبم نفس می دمد
درباره این سایت