ترنم میکده
می خواهم دل را به دریا بسپارم
شب را به میکده زنی مست بسپارم
ترنم یاری که در دل دارم به او بسپارم
او خدیو جان خرد آموز خدا بسپارم
دیده قوای حق به ذاتش دل بسپارم
شرار نگاهم خدایی به مستی بسپارم
شاید که میکده زن مست خدا بسپارم
رقص او زن را به فردوس رها بسپارم
تا سحر ترانه محبت زان حقیقت بسپارم
داستان گو شهر مست زن میکده بسپارم
درباره این سایت