خدا را غم کن‎

بهشت من خانه دلبر است
دلبر من ساز و کارش با غم است


ثمره یک عمر نگاهم ابر سیاه شده
چشم او باران نازی بر دلم نشانده


خرم آن زمان نقاش در شهر من است
چشم او برگه نقاش شهر غم من است


صورت دریایی تو را با غم چه کاری است
تا دلبرت منم که باشد در دلت او را غم است


شب را سخن مگو تا لبانت بوی عطر من است
با من بمان تا زمان آخر این عشق غم من است


دستانت را بگیر در آغوشت آن شب که نیستم
خدا را غم کن پرهای آغوشت را ناز کن من نیستم


آغوشت محرم شب مستم تا عشق من است
صحرا وهم تو باشم ستاره در غم من است


مجنون یار

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خدمات پرستاری سپید گستر یادداشتهای قاسم بهرامیان خونه تکونی مطلب فا باران کامپیوتر باربری ساحل محمودآباد شرکت صنایع نساجی فرش کاشان کباب پز تابشی محصول شرکت مهر تابش استیلا مراقبت از سالمند