شعر غمگین در مورد عمر و زندگیکاش خواب بودمعمر علف نیست که بیهوده برویدمن از خاک صحرا روییده اممن از غبار ها روی چشمم نرنجیده اممن از انتظار آب خسته نیستممن از خورشیدی می نالم که بی رحمانه می تابد و نباشد می میرمکاش خواب بودم همه ی غروب هایت
درباره این سایت