شعر معنادار عاشقانه برای خدا
هفت ره عشق
هفت ره عشق زدم هیچ نمی دانم
طره ی گیسوی پریشان زده ام جان نمی دانم
شعر و ترانه سروده ام عشق ندارم
ترتیل زیبا نوشتم ز بهر خرابی مشق ندارم
بی یار و خس دلبری نه آسوده ام
ز مهر وفایش در شهر عجایب سخن آسوده ام
همت دیوانگی ام او زمان دارم
زمان خس و دیوانگی سراب جانم دارم
از چه نالم در بر عشق نسیبم
پیک زان چشم خو گرفت یار نسیبم
معنی
هفت شهر عشق رفتم هیچی نمی دانم
موهام پریشان شده خدا یا عشق نمی دانم
شعر گفتم باز هم عشق را نفهمیدم
شعر را زیبا خوندم ولی در مشکلات جز عشق خدا کسی را ندارم
بدون یار یا خدا عشق فایده ندارد یا ساده نیست
از مهر خداوند به راحتی زندگی می کنم
در اشتباهات و دیوانگی هام خدا به من زمان و فرصت میده
از چی دیگه شکایت کنم وقتی عشق خدا را دارم
زمانی زندگی و عاشقی کردم که خدا را داشت
درباره این سایت