شعر احساسی زیبا برای خدا

 

تا نیست‎

نقش خدا را بر قلبم نقاشی کردم
احساسش را بر پس ابرها زمزمه کردم
خدا را با تمام عشق آن کِشیدم
همگان را تسلیم او کِشیدم
پیک حق را رسوای بیگانگی است
خدا را مستی و یگانگی است
تا آسمان هست خدا بود
تا او بود عشق را منزلت بود
کاش خدا نام زیباترین بود
تا دریا و ستارگان یاد او بود
نسیم احساس جان می دهد
سحرگاه یاد خدا چو باده می دهد
باران لحظه ای را غم می نوازد
غم را خدا نقاشی عالم می نوازد
لب را باید که دمی خدا گفت
هر عشق را با یاد خدا گفت
آن نکته شاعر با احساس نوشت
هر قطره ای از خون لیلا نوشت
باید که با نام خدا برخیزد
تمام جام را عشق می خیزد
سبب را باید از نام او دید
جهان را خلقت خدایی او دید
هر که در این نقاشی زیبا نگاشت
خط شعرش با سبک خدا نگاشت
باید که زیباترین من رسوا باشد
من را در یاد خدای عالم باشد
جهان با جهانیان یک آرزوست
خدا با بیگانگان یک شب آرزوست
من تمام آن احساسم که خدا می گفت
اگر که فردا را خدا به من می گفت
خورشید در پس ابرها سیه می کِشیدم
سایه ای از خدا با دیوانگی می کِشیدم
تنها خواستم که تا نیست خدا باشد
تا نیست با خدا باید که عشق باشد


مجنون یار

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود تحقیق ایمان گلی پور آموزش ، مشاوره و همکاری انفورماتیک ( IT ) کناف دکوراسیون GameRozRolePlay my little home Travis داروها آسمان آبی اموزشگاه هوش جادویی