متن تلخ و غم انگیز برای عشقم

 

دریای تلخ‎

تلخ می نگارم
به دریا می سپارم
از تمنایی که قلم دارد خسته ام
نویسنده آشکار که غم فانوس شب هایش شد
از پرندگانی که کوچ می کنند درس می گیرد
که یک روز باید پرواز کند تا همگان ببینند می رود
وحشی ترین غم دنیا کشتن عشقم بود
من گذری به دریا زدم تا خون قلبم تلخ تر کند آن را
شاید فانوس خاموش شود اما دریا هرگز شیرین نمی شود


مجنون یار

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کانون فرهنگی شهید احمد دهقانی تمامی فایل های مورد نیاز دانش آموزان و دانش جویان بلیط اتوبوس آژانس مسافرتی الفبای سفر سرزمین تیزهوش ها فوق برنامه ضمیر او Mary raziejazayeri