شعر نو عاشقانه دوری و جدایی
تنها نگاه تو بود
تنها یک نگاه بود بر قلبم نشست
تنها یک شهر عاشق بود
تنها تو بودی آدم بود
تنها مهربانم تو بودی
تنها یک چشم نگاهم بود
تنها یک باران قلبم را سوزاند
تنها تو می دانستی خیانت چیست
تنها تو می دانستی معنای قلبم چیست
به جهانم بگو هنوزم دوست دارم
به بارانی که ابری ندید می گویم از چشم من است
به آسمان نگاه نکن
چشمات را خسته نکن
تا کجا بنویسم وقتی زیر باران خسته ام
وقتی نفس معنای تو بود
وقتی عشق سرای تو بود
وقتی نیستی چه بگویم
تو را به بهترین لحظه دیدار قسم بگو من که بودم
درباره این سایت